اگر اهل کتاب و کتابخوانی هستید، حیف است مورتیمر آدلر را نشناسید. آدلر به معنای واقعی کلمه، یک فرد عاشق کتاب بود و در طول زندگیاش، کتابها و مقالات متعددی دربارهٔ روش کتابخوانی نوشت و منتشر کرد. کتاب چگونه کتاب بخوانیم، مشهورترین کتاب اوست. البته این کتاب کمی قدیمی است و لحن و شیوهٔ نگارش آن گاهی اوقات برای خوانندهٔ امروزی خستهکننده میشود. اما اگر زمان نگارش را در نظر بگیرید، دربارهٔ کتاب آدلر مهربانانهتر قضاوت خواهید کرد.
یادگیری و پرورش مدل ذهنی را نمیتوان از کتاب و کتابخوانی جدا کرد. هنوز هم یکی از بهترین ابزارها برای آشنایی بیشتر با خود و جهان و درک عمیقتر زندگی کتاب است. به همین علت اگر بخواهید چند کتاب رشد فردی فهرست کنید، منطقی است کتاب یا کتابهایی دربارهٔ مهارت و روش مطالعه را هم در آن فهرست بگنجانید. کتاب «از کتاب» نوشتهٔ محمدرضا شعبانعلی چنان که در عنوان فرعیاش گفته شده به «حرفهایی درباره کتاب و کتابخوانی» اختصاص دارد. محمدرضا شعبانعلی در این کتاب به موضوعات متنوعی میپردازد که میتوانند برای علاقهمندان به کتابخوانی جذاب باشند. علل کتاب نخواندن، معیارهای انتخاب کتاب، سطوح مختلف مطالعه، روش کتابخوانی، پرورش عادت کتابخوانی، نقد تندخوانی و اتیکت هدیه دادن کتاب از جمله موضوعاتی هستند که در این کتاب به آنها پرداخته شده است
سفرنامه یکی از ژانرهای پرطرفدار در میان خوانندگان و نویسندگان است. خوانندگان با خواندن سفرنامه، دنیاهایی را تجربه میکنند که خود فرصت و امکان دیدنش را نداشتهاند. و یا حتی اگر جایی را دیدهاند و تجربه کردهاند، از منظری تازه و از دریچهٔ چشم دیگری میبینند.
اگر اصلاً شما را نشناسد و فقط کتابها را ببیند، دربارهٔ شما چه حدس خواهد زد؟ شما را متخصص خواهد دانست یا خوانندهای عمومی و تفننی؟ چه برآوردی از سن شما خواهد داشت؟ آیا میتواند جنسیت شما را حدس بزند؟ آیا میتواند کتابهای عزیز را از کتابهای دوستنداشتنی (مثلاً آنها که هدیه گرفتهاید و چون هدیهدهنده گاه به خانهتان میآید، باید جلوی چشم بمانند) تشخیص دهد؟
مارتین پوکنر، استاد زبان انگلیسی و ادبیات تطبیقی دانشگاه هاروارد، در کتاب جهان مکتوب میکوشد با استناد به تاریخ ادبیات نشان دهد که ادبیات تا چه حد بر تاریخ سایه انداخته است. او مجموعهٔ متنوعی از مثالها را از نوشتههای سومریان و داستانهای بینالنهرین تا مانیفست کمونیست و هری پاتر را گرد هم آورده تا تأثیر کلام مکتوب بر مسیر زندگی بشر را به خوانندهٔ خود نشان دهد و خواننده را متقاعد کند که تألیف و مطالعه کتاب چگونه توانسته جهان را دگرگون کند.
در کتاب خود نوشتن، زوایایی از نوشتن را میبینید که شاید پیش از این به آنها فکر نکرده باشید و اگر هم فکر کردهاید، شاید ندیده باشید که نویسندهای دربارهشان بنویسد. از گذاشتن قلم بر کاغذ تا صحنههای مختلف نوشتن و شیوهٔ نشستن و ایستادن نویسندهها. از نوشتن در ذهن تا دستهای نویسنده. از کتابچهای که نویسنده همراه خود دارد تا اضطرابی که در مسیر انتشار تحمل میکند. از حاشیهنویسی تا نوشتن به اسم دیگری (با اسم مستعار).
با دیدن عنوان کتاب بیست و هشت اشتباه نویسندگان ممکن است حدس بزنید که چنین کتابی برای نویسندگان نوشته شده است. به عبارت دیگر، باید سابقهای از نگارش و انتشار مطالب مختلف داشته باشید تا به سراغ این کتاب یا چنین کتابهایی بیایید و بکوشید تا اشتباهات خود را کاهش داده و رفع کنید.
علاقهمندان به کتاب و کتابخوانی احتمالاً قبول دارند که تجربه جمع کردن و پهن کردن کتابها تجربهٔ عجیبی است. بعضی کتابها را انگار برای اولین بار کشف میکنی، بعضی دیگر وقتی از قفسه کتابخانه خارج میشوند و در دستهایت قرار میگیرند، معنای تازهای پیدا میکنند. برخی کتابها انگار باید خودشان را اثبات کنند و قانعت کنند که هنوز حق دارند در کتابخانه بمانند. بعضی دیگر با زبان بیزبانی برایت خاطره تعریف میکنند: خاطره خریدن یا هدیه گرفتن کتاب، خاطره روزهایی که همنشین تو بودهاند و با آنها وقت گذراندهای.
سالهاست در کارگاههای آموزش نویسندگی در نقاط مختلف جهان، کتاب پرنده به پرنده نوشته آن لاموت را میخوانند و مرور میکنند. با وجودی که در کتاب از زوایای مختلفی به نوشتن و نویسندگی پرداخته شده، اما میتوان قلب کتاب را بحثهای مربوط به رفع انسداد ذهنی نویسنده (writer’s block) دانست. همان حس سنگین و غریبی که همهٔ نویسندگان تجربه کردهاند: قلم در دست و کاغذ سفید پیش رو، بیآنکه کلمهای بر زبان جاری شود و به روی کاغذ بیاید. انگار که ذهن قفل شده و میترسد آنچه را در درون خود دارد افشا کند. آن لاموت کوشیده به خوانندهاش برای عبور از این نوع لحظات کمک کند.