جیمز کلییر، عادت را روال یا رفتاری تعریف میکند که «به طور منظم و در بسیاری موارد، خودکار انجام میشود.» اصطلاح اتم هم که در عنوان کتاب برای توصیف عادتها به کار رفته (عادتهای اتمی) برای ما دو ویژگی را تداعی میکند: یکی خُرد و کوچک بودن و دیگری اثرگذاری بزرگ (شبیه atomic bomb).
نیر ایال که کتاب قلاب او شهرت جهانی دارد، در کتاب مدیریت توجه به سراغ موضوعی رفته که همهٔ ما کموبیش با آن درگیر هستیم؛ این که چگونه توجه و تمرکز خود را مدیریت کرده و از حواسپرتی فاصله بگیریم. همهٔ کسانی که برای مدیریت زمان وقت گذاشتهاند و دغدغهٔ افزایش بهرهوری خود را دارند، دیر یا زود به این نتیجه میرسند که «حواسپرتی و نداشتن تمرکز» موضوعی جدی است که باید به آن بپردازند و برایش چارهای بیندیشند.
به محض اینکه بحث به بهره وری و مدیریت زمان میرسد، همه از وقت تلفشده میگویند و اینکه باید بکوشیم با برنامه ریزی از زمان خود بهتر استفاده کنیم و اتلاف وقت را کاهش دهیم. این حرفها اشتباه نیست. به شرط آنکه تحسین بهره وری را ناخواسته به تقدیس سرعت تبدیل نکنیم.
کتاب فرمول موفقیت یک کتاب روانشناسی موفقیت از نوع بازاری آن نیست. اگرچه نمیتوان آن را به سادگی در میان کتاب های روانشناسی هم طبقهبندی کرد. باراباشی در این کتاب کوشیده است با تکیه بر مطالعات و تحقیقاتی که خودش و دیگران انجام دادهاند، برخی از قوانین حاکم بر موفقیت را با خوانندگان خود در میان بگذارد.
موضع متمم در برابر کتاب مدیریت زمان برایان تریسی بسیار شبیه به کتاب اثر مرکب است. از یک سو علاقهٔ ما این بوده که چنین کتابهایی در متمم معرفی نشوند. از طرف دیگر، نکات ارزشمندی در این کتابها مطرح شده و به خاطر برخی ضعفهای این نوع کتابها و نگاه تجاری نویسندگانشان نمیتوان تمام محتوای آنها را رد یا نفی کرد.